دکتر فاطمه قائم مقامی

  چاپ  

alt

عمه هایم می گفتند خانم ها تنها می توانند بچه بزایند! من جراح شدم. می خواستم نشان دهم که یک زن می تواند جراحی های بزرگ را انجام دهد. حالا به این نتیجه رسیده ام که خانم ها می توانند مانند آقایان و با دقت بیشتری عمل جراحی را انجام دهند.
این بخشی از سخنان دکتر فاطمه قائم مقامی جراح و متخصص زنان و زایمان است که اکنون در کشور جزء پیشگامان سرطان زنان می باشد. برای مصاحبه با او به بیمارستان مهر رفتم با استقبالش روبرو شدم و با توجه به صف طویل بیمارانش بی وقفه گفت و گو را شروع کردم.
دکتر قائم مقامی می گوید که با وجود همه مسائل و مشکلاتی که بر سر راهش بود، حالا به حدی رسیده است که خیلی از آقایان جراح هم از او در موارد مختلف جراحی های زنان مشورت می خواهند و این خواسته او که زمانی برایش آرزو بود، برآورده شده است.
با او درباره عواملی که باعث سرطان در خانم ها می شوند صحبت کردم. او می گوید علاوه بر رژیم های غذایی نامناسب و عدم تحرک، پارازیت ها هم می توانند باعث ایجاد سرطان شوند. او معتقد است آلودگی ها می تواند انواع و اقسام متفاوتی را شامل شود نظیر آلودگی های هوایی یا اشعه ای و... که باعث بروز سرطان در افراد می شوند.
آن چه در زیر می خوانید حاصل این گفت و گوی کوتاه با ایشان است؛

در چه سالی و در چه بستر خانوادگی به دنیا آمدید؟ کمی راجع به مراحل رسیدن به جایگاهی که هم اکنون به عنوان جراح در بخش سرطان های مربوط به زنان فعال هستید، برای ما توضیح دهید؟
معمولا خانم ها دوست ندارند که سنشان آشکار شود اما ایرادی ندار؛ من دوازدهم شهریور 1331 در شهر تهران به دنیا آمدم. دوره دبستان، دبیرستان و دانشگاه را در تهران گذراندم. وروردی سال 1349 در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران بودم و دوره پزشکی که در آن زمان هفت سال بود را به موقع گذراندم.

در سال 56 فارغ التحصیل پزشکی عمومی شدم و به این دلیل که جزو نفرات برتر دانشکده پزشکی بودم اجازه این را داشتم که بلافاصله برای امتحان دستیاری اقدام کنم. برای دستیاری رشته های زنان در دانشگاه علوم پزشکی تهران و در بیمارستان شهدای تجریش برای تخصص زنان و مرکز طبی کودکان امتحان دادم البته من بیشتر به رشته زنان علاقه مند بودم اما فکر می کردم اگر در این رشته پذیرفته نشوم، رشته کودکان را ادامه بدهم. زمانی که من برای رشته زنان امتحان می دادم، خیلی کم زریدنت زنان پذیرش می شد به این دلیل که رشته سختی بود . بیشتر، آقایان را پذیرش می کردند؛ کشیک های سخت و طاقت فرسایی داشت و خوشبختانه من در تمام قسمت هایی که امتحان دادم، قبول شدم.

قبولی من در مرکز طبی کودکان دو هفته زودتر مشخص شد به همین دلیل من دو هفته در مرکز طبی کودکان به عنوان دستیار طبی کودکان انجام وظیفه کردم و بعد مشخص شد که من در بیمارستان امام خمینی به عنوان دستیار پذیرفته شده ام. تصمیم گرفتم که مرکز طبی کودکان را رها کنم و دستیار زنان شوم. در این دوره چهارساله اساتید از من به شدت راضی بودند. در سال چهارم رزیدنتی زنان، دوران وقوع انقلاب اسلامی بود و تمام پزشکان متخصص زنان در آن بیمارستان، آقایان بودند و ترجیح می دادند که یک پزشک زن را برای این بخش انتخاب کنند از سوی دیگر، بیمارستان ها برای جذب افرادی که در همان بیمارستان، آموزش دیده بودند، تمایل بیشتری نشان می دادند. من هنوز امتحان بورد تخصصی را نداده بودم که به همراه گروه دیگری از پزشکان رشته های دیگر، از طرف آقای دکتر مهاجر که در آن زمان رئیس بیمارستان امام خمینی و متخصص بی هوشی بودند، به عنوان اعضای هیئت علمی انتخاب شدیم. البته به این دلیل که در آن زمان، همه اساتید من آقا بودند، با برخورد ناراحت کننده ای روبرو شده بودم؛ برای آن ها قابل قبول نبود که دستیار سال چهارم آن ها در کنار آن ها به عنوان هیئت علمی و مربی استخدام شود.
به هر حال، در آن زمان که من باید فرصت بیشتری برای امتحان بورد تخصصی داشته باشم، آن ها سعی می کردند به روش های مختلف، وقت من را به فعالیت هایی نظیر کشیک شبانه محدود کنند در حالی که الان تقریبا تمام پزشکان، شش ماه آخر دستیاری شان را تنها به خواندن بورد می گذرانند و من در حالی که یکی دو ماه به امتحان بورد باقی نمانده بود باید شب ها کشیک می دادم و صبح ها در درمانگاه می بودم.

دوران بسیار سختی بود اما خوشبختانه با همه این تفاسیر توانستم در امتحان بورد تخصصی در تهران، رتبه اول و در کل ایران، رتبه سوم را به خودم اختصاص بدهم. در آن زمان من یک فرزند دو ساله داشتم و در دوران بارداری هفت ماهگی ام را هم به سر می بردم. با یاری خداوند، این دوران طی شد و از همان زمان، من یک سال به عنوان مربی، فعالیت کردم و بعد به عنوان استادیار انتخاب شدم و فعالیت علمی خود را در بیمارستان امام خمینی ادامه دادم، مدارج دانشگاهی را طی کردم، دانشیار شدم و در همین اثناء در سال 1360 فارغ التحصیل رشته زنان شدم. در سال 1376 رشته زنان به چهار شاخه تبدیل شد؛ سرطان های زنان، طب مادر و جنین، نازایی و مشکلات ادراری خانم ها. من به رشته سرطان های زنان علاقه مند بودم به این دلیل که از آغاز به جراحی های بزرگ علاقه داشتم و می خواستم نشان دهم که یک زن می تواند جراحی های بزرگ را انجام دهد. به یاد دارم، زمانی که من دانشجو بودم، خانم ها همیشه فکر می کردند که زنان تنها می توانند کار مامایی را در حوزه زنان انجام دهند و به عنوان یک جراح زن به زنان، امتیاز داده نمی شد. این برای من عقده ای شده بود که زن ها می توانند مانند مردان جراحی کنند. به همین جهت دوست داشتم جراحی های بزرگ مثل تومورهای بزرگ یا سرطان را انجام دهم و زمانی که این فرصت را پیدا کردیم که بتوانیم یک رشته خاص در حوزه سرطان زنان در بیمارستان امام خمینی را داشته باشیم، جزو یکی از افراد اولیه بودم که توانستم در این رشته فعالیت داشته باشم.

در آن جا ضمن اعمال جراحی سرطان زنان با سه نفر از جراحان دیگر، گروه سرطان های زنان را تشکیل دادیم که من بعد از مدتی دوره هایی را به عنوان فرصت مطالعاتی در انگلستان در این رشته گذراندم و بعد دوره ای را در آمریکا در دانشگاه ام بی اندرسن هوستون تگزاس گذراندم و بعد از این که کاملا" به این رشته اشراف پیدا کردم، تصمیم گرفتم با تعدادی از همکارانم انجمن سرطان های زنان را دایر کنیم. در سال 1382 انجمن سرطان های زنان با کمک وزارت بهداشت و درمان دایر شد و من یکی از اعضای مؤسس انجمن سرطان های زنان بودم و دو دوره ریاست این انجمن را به عهده داشتم. در سال 89 بعد از این که دوران استادی را هم به اتمام رساندم، تصور کردم که می توانم رشته سرطان زنان را در یک بیمارستان خصوصی ادامه بدهم و به این دلیل که نمی توانستم هم در بیمارستان خصوصی و هم دولتی حضور داشته باشم، در حالی که سی و سه سال از سابقه کاری من می گذشت، تقاضای بازنشستگی کردم. خوشبختانه دانشگاه هم تقاضای من را پذیرفت و من در خارج از دانشگاه هم اکنون در بیمارستان مهر فعالیت می کنم که عمدتا" جراحی های سرطان های زنان را شامل می شود.
به این نکته اشاره کردید که در زمانی که شما فعالیت می کردید، جراحان زن نسبت به مردان در اقلیت بودند و برخوردهای خوشایندی با زنانی که وارد این حوزه کاری می شدند، انجام نمی گرفت، با توجه به استرس بالایی که این رشته داشته، انگیزه اصلی شما برای انتخاب رشته زنان، همین تبعیض بوده؟
در توضیح انگیزه شخصی و خصوصی من برای انتخاب این رشته، باید بگویم واقعیت این است که من پنج عمه داشتم که افراد خیلی مومن و متعهدی بودند و حتی گاهی اوقات از پوشیه استفاده می کردند. آن ها جراحی های رحم داشتند که برای این جراحی ها به یک پزشک مرد مراجعه می کردند و دلیلشان هم این بود که خانم ها تنها می توانند بچه زایمان کنند! این که آن ها می گفتند خانم ها جراحی بلد نیستند برای من تبدیل به عقده شده بود.


الان به حدی رسیده ام که خیلی از آقایان جراح از من در موارد مختلف جراحی های زنان مشورت می خواهند. و این خواسته من که در آن زمان برایم آرزو بود، برآورده شد. حالا به این نتیجه رسیده ام که خانم ها می توانند مانند آقایان و با دقت بیشتری اعمال جراحی را انجام دهند.

می توانید از اساتیدی که شما را در دوره تحصیلی و یا کاری تان راهنمایی کرده اند و یا به شما کمک کرده اند نام ببرید؟
تمام اساتید من آقا بودند که متاسفانه اکثر آن ها یا بازنشسته شدند یا اخراج. آموزش های برخی از آن ها مثل آقای دکتر رضایی زاده که از جراحان بزرگ به خصوص در برداشتن فیبروم رحمی بودند، بر من بسیار تاثیرگذار بود و از تجارب ایشان استفاده کردم. در واقع اساتید من آقایانی بودند که شاید امروز فاقد جایگاهی در کشور باشند.

به حوزه کاری تان برمی گردیم، چرا سرطان های زنان، این قدر شیوع پیدا کرده؟
بخشی از آن به دلیل شرایط زندگی است مثل رژیم های غذایی و تغذیه ها. همان طور که می دانید غذاها امروز بیشتر شکل فست فود به خود گرفته و اغلب، غذاهای چرب استفاده می شود. از سوی دیگر در مواد غذایی، فرآورده های شیمیایی به کار می رود یا گیاهانی که با مواد خاصی رشد داده می شوند.

در کنار تغذیه، کمبود تحرک و افزایش وزن مطرح است که ریسک سرطان را بالا می برد. همچنین عوامل زیست محیطی مثل شیوع ویروس هایی مثل ویروس هپاتیت که باعث سرطان کبد می شود یا ویروس HPV که سرطان گردن رحم یا واژن در خانم ها و ناحیه مقعد هم در خانم ها و هم در آقایان را تهدید می کند. آلودگی هوا هم از عوامل ؤثر در افزایش سرطان است که ما به وضوح در کشورمان شاهد آن هستیم.
از سوی دیگر طول زندگی افراد بیشتر شده و هرم سنی به سمت سن بالا قرا رگرفته و چون سرطان هم در سنین بالای پنجاه سال، بیشتر دیده می شود، سرطان هم شایع تر شده است.

آیا پارازیت های ماهواره ای می توانند عامل ایجادکننده سرطان باشند؟
بله پارازیت ها هم جزو عوامل محیطی قرار می گیرند. آلودگی ها می تواند انواع و اقسام متفاوتی را شامل شود نظیر آلودگی های هوایی یا اشعه ای و... که باعث بروز سرطان در افراد می شوند. متأسفانه در این زمینه مطالعاتی صورت نگرفته که ما بتوانیم این قضیه را به صورت مدون مطرح کنیم.

سوال آخر؛ موقع به دنیا آمدن یک نوزاد چه حسی دارید؟
البته من بیشتر روی جراحی در بخش های مربوط به سرطان فعالیت می کنم اما مواردی از زایمان و سزارین هم دارم. برخلاف جراحی های سرطان، تولد یک نوزاد برای من نشاط آور است.
با تولد هر نوزاد، شادی خاصی به من دست می دهد که هربار تازه تر و تازه تر می شود؛ شاید این بتواند جبران کمی از ناراحتی و غم بزرگی باشد که سرطان یک فرد به ویژه اگر جوان باشد در من ایجاد می کند.